بازیگری ریاضت عارفانه است
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۰۰۳۸۱
موزه سینمای ایران امروز ۲۶ فروردین همزمان با زادروز زنده یاد«محمدعلی کشاورز» بخشی از گفتگوی تاریخ شفاهی این هنرمند پیشکسوت و نامدار را منتشر کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محمدعلی کشاورز در ابتدای صحبتهایش با اشاره به دوران کودکی خود گفت: سال ۱۳۰۹ در جلفا به دنیا آمدم، پدرم کدخدای آنجا بود و زندگی ما از کشاورزی میگذشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره اهمیت نقش برای یک بازیگر ادامه داد:من معتقدم بازیگر بزرگ و کوچک معنا دارد و نقش کوچک و بزرگ اهمیت ندارد و یک بازیگر وقتی نقشی را نمیتواند بازی کند نباید مسئولیت آنرا بپذیرد و باید میدان را برای بازیگر دیگری باز کند تا آن را ایفا کند.
کشاورز درباره ناصر تقوایی نیز گفت: تجزیه و تحلیلی که تقوایی درباره نقش میکرد حیرت انگیز و طنزی که در خود او وجود داشت برای من همیشه جالب بوده است. متاسفم که ایشان با این همه تجربه کم کار می کند.
وی درباره همکاری خود با زنده یاد «عباس کیارستمی» نیز گفت: کیارستمی هیچ وقت در آثارش با بازیگر حرفهای کار نکرده بود اما من در «طعم گیلاس» با او کار کردم. کیارستمی کارگردان بسیار توانایی بود و سبک مخصوص به خودش را داشت به همین دلیل هر بازیگری علاقمند بود تا در فیلم های او ایفای نقش داشته باشد. در دورهای برخی ها سبک او را تقلید میکردند اما فن اصلی کار او را نمیدانستند زیرا او روشهای منحصر به خودش را داشت. کیارستمی همچنین دید بسیار خوبی درباره تصویر داشت، سینما را خیلی خوب میشناخت و مساله مهم این است که قبل از ساخت هر فیلمش مدتها به دنبال لوکیشن میگشت و بر اساس لوکیشن متنش را مینوشت.
کشاورز خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین اشکالات در سینمای ما این است که که یکدیگر را قبول نداریم درحالیکه اگر با فرهنگ غنیمان به خوبی آشنا باشیم؛ باید برای پیشبرد فرهنگ کشورمان زحمت بکشیم.
وی درباره جوانان علاقمند به سینما و بازیگری نیز بیان داشت: توصیه من به جوان هایی که میخواهند وارد بازیگری شوند این است که در ابتدا به دنبال دانش این حرفه بروند و فرهنگ غنی ایران که چند هزار ساله است را مطالعه کنند و توجه داشته باشند که به عنوان مثال، ۲۵۰۰ سال پیش هنرمندان برای تخت جمشید و نقش رستم چه زحماتی کشیدند و بر روی سنگها کار کردند. نقشهای برجستهای که بعد از سالها هنوز به همان شکل باقی مانده است و این امر را نباید به حساب فرمانروایان آن زمان بگذاریم بلکه باید به حساب هنرمندانی بگذاریم که زحمات زیادی کشیدند و متاسفانه اسمی از آنها نیست اما در تاریخ بشری آثارشان برای همیشه ماندگار شده است.
کشاورز با اشاره به «هزاردستان» گفت: برای ایفای نقش در این فیلم مطالعه زیادی کردم ، صحبتهای زیادی با جاهلهای جنوب شهر داشتم و برای گریم و لباس با علی حاتمی خیلی صحبت کردیم تا به یک توافقی رسیدیم و خوشبختانه این نقش خوب دیده شد. حاتمی برای «هزاردستان» دو، سه نقش را به من پیشنهاد داد و من گفتم نقش شعبان استخوانی را میخواهم زیرا با این نقش میخواهم تجربه جدید بدست آورم و دلایلم را هم برایش توضیح دادم و او نیز پذیرفت.
وی ادامه داد: من شعبان استخوانی را به عنوان یک شخصیت بد نشناختم. زیرا شعبان یکی از آدمهایی است که در آن جامعه سوخته بود. او برای خودش یک زندگی داشت، استخوان جمع میکرد و سریشون درست میکرد و از فروختن سریشون ارتزاق میکرد و ناخوداگاه وارد ماجرایی شده بود. من معتقدم انسانها باید نسبت به شرایط خود آگاه باشند تا وارد اتفاقات بد نشوند. همه ما میدانیم که انسانها زمانیکه به دنیا می آیند شرور، آدمکش و قاتل نیستند، همه در بد تولد انسانهای پاکی هستند اما شرایط جامعه آنها را تغییر میدهد.
وی با اشاره به اینکه در تمام فیلمهای زنده یاد علی حاتمی به جز «حاجی واشنگتن» بازی کرده است، یادآور شد: زمانیکه حاتمی میخواست فیلم «تختی» را بسازد پیشنهاد نقش مربی تختی را به من داد اما به حاتمی گفتم این فیلم را نساز و بگذار تختی همان اسطوره که هست باقی بماند .
کشاورز در ادامه بیان داشت: بزرگترین منتقدها تماشاگران هستند آنها که در خیابان ها من را میبینند ، محاکمه میکنند و درباره نقشها سوال می کنند و این موضوع برای من بسیار ارزشمند است.
وی با بیان اینکه کار بازیگر یک نوع ریاضت عارفانه است، گفت: فردی که میخواهد وارد بازیگری شود ، باید عارف باشد زیرا اگر کسی از کار لذت نبرد بازیگر هم دیده نمیشود.قطعا اگر کارگردانی مثل علی حاتمی به کارش اعتقاد نداشت کارش مورد اقبال قرار نمیگرفت. البته من در وهله اول برای خودم بازی میکنم و بعد برای مردم. در همه ایران من را به عنوان اسدالله خان پدرسالار میشناسند و برای این نقش تشکر میکنند.این ها همه از جمله مواردی است که باید درباره آن تحقیق شود که چطور یک فیلم یا سریال تا این حد در بین مردم مورد استقبال قرار میگیرد.
کشاورز خاطرنشان کرد:در «پدرسالار» چیزی که برای من اهمیت داشت این بود که احترام زن در خانواده نقطه عطف بود و این آدم (اسدالله خان) نسبت به همسرش احترام زیادی قائل بود و هیچ وقت صدایش را روی همسرش بلند نمیکرد.
وی با بیان اینکه کابوس وحشتناکی است به محاکمه خود نشستن که از بار گناه کاستن، گفت: هر فیلمی را که بازی میکنم خودم را محاکمه می کنم که آیا کاری که کردم درست بوده و هیچ وقت سعی نمیکنم خودم را تبرئه کنم.
زنده یاد محمدعلی کشاورز در پایان بیان داشت: کارهنرمند آشتی بین انسانهای روی کرده زمین و صداقت و راستی بین جامعه بشری است. حاصل عمرم سه سخن بیش نیست؛ خام بودم، پخته شدم، سوختم و کمال در سوختگی است.
گفتگوی زنده یاد«محمدعلی کشاورز» به مدت ۶ ساعت در سال ۱۳۸۷توسط زنده یاد زاون قوکاسیان و سیمون سیمونیان انجام شده است و فیلم کامل این گفتگو برای ثبت در تاریخ در بخش تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران نگهداری میشود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: محمدعلی کشاورز انسان ها زنده یاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۰۰۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه شهرت و پایانش رنگ کهنهگی نمیگیرد/ ترس و تردیدهای یک ستاره
به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانه ای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی ...» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی ...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی ...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسایلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی ...»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با ماموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی ...» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنهگی نمیگیرد.
کد خبر 6097465 آروین موذن زاده